یکشنبه ۰۵ بهمن ۹۹ | ۰۹:۵۰ ۳۲۴ بازديد







در روز هفتم ولادتش نیز مادرش فاطمه زهرا (س) گوسفندى را براى فرزند خود، عقیقه کرد و سر مبارک این نوزاد را تراشید و هم وزن موى سرش، نقره صدقه داد.
کنیه حضرت امام حسین (ع) هم «اباعبد الله» است و «سیدالشهداء»، «ثار الله»، «شهید»، «سبط»، «وفى»، «زکى»، «ابالشهداء» و «خامس آل عبا» از القاب امام سوم شیعیان می باشد.
امام حسین (ع) دارای شأن و منزلتی بسیار والا و بالا در پیشگاه مقدس الهی می باشد.
بسیاری از کتب تفسیر و حدیث و تاریخ هم حضرت سیدالشهداء (ع) را از مصادیق بارز آیات تطهیر (احزاب/ 33)، مباهله (آل عمران/ 61)، مودت (شوری/ 23)، اطعام (انسان/ 8) و کلمات (بقره/ 37) و آیات پایانی سورة مبارکه فجر بیان می کنند.
امام حسین (ع) دارای زندگانی پر فراز و نشیبی است. رحلت جد بزرگوارش پیامبر اکرم (ص) و پس از آن فتنه های مدینه، غصب فدک، غصب ولایت و مجروحیت و شهادت مادر عزیزش و ریحانه رسول خدا حضرت فاطمه زهرا (س)، خانه نشینی و پس از آن حکومت پدر ارجمندش امام علی (ع) همراه با جنگ های جمل، صفین و نهروان، و شهادت آن بزرگوار در سال 40 هجری در کوفه، فتنه های زمان امامت بردارش امام حسن (ع) و جریانات پس از آن از جمله خلافت معاویه و یزید در دوران امامت خود تا واقعه جانگداز کربلا، از فراز و نشیب های مهم و تاریخ ساز در زندگانی پر برکت حضرت سیدالشهداء (ع) است.
امام حسین (ع) در آغوش پیامبر خدا (ص) بزرگ شد و مانند برادرش امام حسن (ع)، مورد علاقه شدید آن حضرت بود که درباره اش فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ ...»
ابراز علاقه و توجه رسول خدا (ص) به امام حسن و امام حسین (ع) که نشان از مقام شامخ این دو بزرگوار داشت، چنان بود که همه اصحاب، از آن آگاه بودند.
ایمان، علم، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگیری از بینوایان، عفو و حلم از صفات برجسته این حجت الهی به شمار میرفت.
شش سال و چند ماه از عمر گرانقدر امام حسین (ع) در زمان حیات مبارک رسول خدا (ص) بود و پس از رحلت ایشان، 30 سال هم با پدر بزرگوارش امام علی (ع) زیست که در این زمان هم از موقعیت بسیار والایی برخوردار بود.
در دوران امامت پدر ارجمندش (ع)، همچون برادر عزیزش و همچون سربازی فداکار در کنار آن حضرت بود و در سه جنگ جمل، صفین و نهروان شرکت داشت.
حضرت امام حسین بن علی (ع) از محورهای وحدت و چهرههای برجسته و شاخص شیعه و همواره یکی از معترضین سرسخت نسبت به سیاستها و ظلمهای امویان (حکومتی که از سال ۴۱ هجری با معاویه اولین خلیفه اموی شروع میشود و تا سال ۱۳۲ هجری ادامه مییابد) بود که حاکمان اموی از نفوذ شخصیت او بیم داشتند.
انس با قرآن، اخلاص و توجه به رضایت الهی، اخلاق کریمانه همراه با گذشت، تواضع و فروتنى، سخاوت و احسان، امر به معروف و نهی از منکر، ایثار، توکّل، توجه به عبادت و حق تلاوت قرآن، حقگویى، حضور در محضر الهى، ذکر، خوف و خشیت الهى، صبر و تسلیم و رضا، عزت طلبى و ذلّت ستیزى را میتوان از بارزترین نکات و صفات قابل توجه در حرکت و قیام امام حسین (ع) به عنوان انسانی قرآنى برشمرد.
پیش از آنکه شخص امام حسین(ع) را بکشند، ترور شخصیت ایشان را پیش از عاشورا شروع کرده بودند، از زمان معاویه، مخصوصا در شامات و بعد این را به حجاز و عراق توسعه داده بودند. تحریف اندیشههای امام حسین(ع) قبل، همزمان و بعد از عاشورا بوده. لذا بعد از عاشورا، ابتدا موضعگیریهای فرزندان و جانشینان امام حسین(ع) و سپس پیروان امام کاملا دفاعی بوده. مثل کار امام حسین(ع). همانطور که مبارزه ایشان، دفاع بود، بعد از آن از اندیشه هم دفاع صورت گرفت و به اصطلاح، پاسخگویی به حملات و اتهامات عقیدتی بود. امام حسین(ع) را ابتدا ناجوانمردانه به ارتداد متهم کردند، سپس کشتند. بعد از کشتن ایشان هم تلاش کردند به این فاجعه مشروعیت ببخشند. این امر در میان مسلمانان ادامه داشت و بعدها از قرن چهارم به بعد به آن صورت مکتوب دادند.
شخصی است بنام مُسلم جسّاس، یعنی گچ کار؛ می گوید من در دار العماره بودم و داشتم گچ کاری می کردم. دیدم همهمه و سروصدای عجیبی در شهر بلند شده است. از یکی از خدمه دار العماره سؤال کردم چه خبر است؟ این همهمه و سروصدا برای چیست؟ گفت: یک خارجی خروج کرده بر یزید و این ها را کشته اند و بعد هم خاندانش را به اسارت گرفته اند و آورده اند. از او سؤال کردم اسم این خارجی چه بوده است؟ اسمش را به من بگو. گفت: اسمش حسین بن علی است. ببینید کار به کجا رسیده است. گفت: من مقداری تأمل کردم که این رد شود. وقتی از من دور شد چنان محکم سیلی به صورت خودم زدم و گفتم عجب! پسر پیغمبر شده خارجی؟! می گوید: از دارالعماره بیرون آمدم؛ آمدم در شهر که ببینم چه خبر است. یک دفعه نگاه کردم، دیدم که این مرکب ها یکی پس از دیگری دارند می آیند. سرها روی نیزه ها است. گفت: به اوّلین سر که برخورد کردم، دیدم شبیه ترین افراد به پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) است
خبر مخالفتهای امام حسین (ع) به معاویه رسید، اما او به حاکم خود در مدینه تأکید کرد تا وقتى حسین آرام است، با او کارى نداشته باش و تنها از وى سخت مراقبت کن. یکبار معاویه ضمن نامه ای به امام حسین (ع) از او خواست تا دست از شقاق و اختلافافکنى بردارد و به مردم عراق اعتماد نکند.(13) امام حسین(ع) از نامه معاویه برآشفت و ضمن نامهای به وی نوشت: آیا تو قاتل حجر بن عَدى و اصحاب نمازگزار و عابد او نبودى که با ظلم درافتادند، بدعت ها را انکار کردند و در این راه از چیزى نهراسیدند؛ ... آیا تو نبودى که زیاد بن سُمیه را که در خانه عبید به دنیا آمده بود، به ابوسفیان بستى ... و به این ترتیب سنّت رسول الله را ترک کرده، به طور عمدى فرمان او را رها ساختى و هواى نفس خود را به رغم هدایت الهى، پیروى کردى. آنگاه وى را بر عراقَین مسلّط ساختى، آنچنان که دست مردم را قطع کرده، چشمانشان را کور ساخته و آنان را به شاخههاى نخل میآویخت. آیا تو دو حضرمى را نکشتى، آن دو نفرى که زیاد به تو نوشت: آنان بر دین على هستند و تو پاسخ دادى که هر کسى را که بر دین و رأى على بود بکش. او نیز به دستور تو آنان را کشت و مثله کرد; آیا جز آن است که دین على همان دین محمد است؟ ...(14)
انتقادهاى امام به معاویه در قالب این نکته است که معاویه، کسانى را کشته است که اولا با ستمگرى مخالف بودهاند و ثانیا با بدعت: ینکرون الظلم و یستعظمون البدع. به خصوص که آنان عابد و زاهد هم بوده اند. سپس نمونههایى از ستمگرىهاى معاویه و زیاد را در عراق بیان کرده و به ترک سنّت پیامبر(ص) در داستان انتساب زیاد به پدرش ابوسفیان تصریح میکند.(15)
- ۰ ۰
- ۰ نظر